وبلاگ شخصی دکتر مهدی موحدی بکنظر

ساحل بهانه است، رفتن رسیدن است.

ساحل بهانه است، رفتن رسیدن است.

وبلاگ شخصی دکتر مهدی موحدی بکنظر

«در برابر ضعف‌ها و مشکلات توجیه حماقت است، تضعیف جنایت است و تکمیل رسالت ما است (عین صاد).»

سنت و مدرنیته

مواجهه با بحثی چون چیستی «علم اقتصاد اسلامی» به عنوان مصداق بارزی از چیستی یک «علم دینی»، مواجهه با مسأله ‏ای مدرن است؛ یعنی می‏ توان به تسامح، ظهور مسأله «علم دینی» را سنتزی از تزِ «دین» و آنتی‏ تزِ «علم» در تقابل دو جریان سنت و مدرنیته تعبیر کرد. به این معنا که اگر در دوران سنت، عموماً مسالک و شرایع دینی و سنتی به معنای موسع آن، تنظیم‏ کننده و تدبیرکننده ترتیبات اجتماعی و فردی لازم در هر نظام اجتماعی قلمداد می‏ شود، در عصر روشنگری و پساروشنگری به عنوان دوران مدرن، این خودِ خودمختار انسان است که باید در خردورزی و به کاربندی فهم خویش شجاع باشد و از نابالغیِ به تقصیر خویشتنِ خویش که همانا نه در نبود فهم، بلکه در کمبود اراده و شجاعت بکاربندی آن فهم، بدون هدایت دیگری است، خارج شود. از این رو [این انسان است که] باید بدون تمسک به قیّم‏ ها و ناظران عالیه [‏ای همچون مسالک و شرایع دینی و سنتی] و تنها با تمسک به «عقل» و «آزادی» در بکاربستن آن، به تنظیم و تدبیر و تمشیت همان ترتیبات مورد نیاز بپردازد.[1]

واقع می‏ توان گفت «دین» دوران سنت و «علم» دوران مدرن، هر یک در زمانه خود مسئولیت یکسانی را به عهده دارند یعنی مسئولیت تنظیم، تقویم، تدبیر و تمشیت امور اجتماعی و فردی مورد نیاز در یک جامعه. بنابراین تقابل «آموزه‏ های علمی دوران مدرن» با «آموزه ‏های دینی دوران سنت» در دوران کنونی ما، تقابل و تباین آموزه‏ ها و شرایع پیامبران هر دو عصر –یعنی تباین آموزه‏ های دانشمندان و فلاسفه دنیوی[2] دوران مدرنیته با آموزه‏ های پیامبران دوران سنت - در انجام این مسئولیت‏ هاست.

با این بیانِ تمثیلی، به خوبی می‏ توان ظهور علم اقتصاد اسلامی را به عنوان پاسخی به تباین «آموزه ‏های دین اسلام» و «آموزه ‏های علم اقتصاد رایج» در سامان‏دهی ترتیبات اجتماعی- اقتصادی-معیشتیِ جامعه مسلمین دریافت. در این جامعه مدرن، «علم اقتصادِ» رایج، متعارف، غالب یا مُجمعٌ علیه، به مثابه «دینِ» دوران سنت، محترم شمرده می‏ شود، بنابراین ناگفته پیداست که با گرویدن افراد بیشتر به این «علم مدرن» به مثابه گرویدن به یک دین جدید و پیاده‏ سازی آموزه‏ ها و تعالیم آن، به تدریج از گستره «دین سنتی» در تعریف و تنظیم نظام‏سازی و سبک‏ زندگی مطلوب خود -احتمالاً تا محو کامل آن- کاسته خواهد شد. اینجاست که با توجه به ضعف روش ‏شناختی «دینِ در سنت مانده» و برای حفاظت از حریم «اسلامِ» پاسخگو در همه زمان‏ها و مکان‏ها، پدیده‏ایی چون «علم اقتصاد اسلامی» در عرض تعالیم اقتصادی جریان غالب، ظهور می‏ یابد تا نیازهای جامعه مسلمین را مبتنی بر شرع پاسخ گوید.



[1]  مطالب ایرانیک این بند، بخشی از توضیحات یکی از بزرگترین فیلسوفان عصر روشنگری، ایمانوئل کانت است در مقاله کوتاه «روشنگری چیست؟»

[2]  ناظر به عنوان کتاب رابرت هیلبرونر (Robert Heilbroner) با عنوان فلاسفه دنیوی (The Worldly Philosophers) که به زندگی، زمانه و ایده ‏های تعدادی از بزرگترین متفکران اقتصادی می ‏پردازد. 

نظرات  (۱)

۱۱ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۴۳ سعید سعیدی

دیالکتیک علم و دین



دیالکتیک به زبان ساده ھمان وحدت اضداد است .

علوم دنیوی و تکنولوژی که ترمینال اجرائی آن است ذاتاً در جنگ با دین خدا و ھویت انبیای الھی و

حکیمان پدید آمده است . ھر چه که علوم دنیوی موفق به تحقق آرمانھایش که ھمان بھشت دنیوی است

شده ماھیت پنھان کافرانه اش را علنی تر نموده است و لذا فلسفه ھای کافرانه خود را نیز مدوّن ساخته

است مثل ماتریالیزم ، ناتورالیزم ، لیبرالیزم و سوسیالیزم و ....

واضح است که بانیان اولیه و کاشفان علوم پایه کافران نبودند و بلکه در میان عامه مردمان از بزرگترین

مؤمنان تلقی شده اند ولی دچار نخستین تذبذبھا و شرکھا شده اند . قرآن کریم ھم می فرماید : کافران

ھر چند که دنیا را می پرستند ولی علم دنیا در نزد مؤمنان است . آنچه که دانشمندان بزرگ را بتدریج دچار

شرک نمود غرورشان درباره علمشان بود که بتدریج در طول تاریخ آشکارتر شد تا انکه از ایمان دینی در

قلمرو علوم و فنون اثری باقی نماند و به عصر مدرنیزم رسید که انکار آشکار دین است و امروزه دین خدا

دشمنی آشکارتر از پیروان علوم و فنون ندارد و این است که دانشگاھھا بزرگترین مھد ضدیّت با دین

ھستند .

و اما در عصر مدرنیزم که اصول و ارکان بھشت زمینی پیدا شده است بتدریج از بطن این بھشت صنعتی

شاھد گشایش دربھای دوزخ ھستیم که یکی پس از دیگری اصول و ارکان علم را باطل می کند از

اینجاست که از بطن این کفر علمی و فنی شاھد پیدایش گرایشات نوین مذھبی و عرفانی میباشیم که

وجود نوابغی چون اینشتن ، پلانک ، ھایزنبرگ و دیگران دال بر این حقیقت است که گاه ماھیت علم را به

چالش می گیرد . بدینگونه می بینیم که از بطن اشدّ عداوت با دین تصدیق برتری از دین در حال پیدایش

است که تا حدودی دست و دل از بھشت پرستی شسته و حقیقت جھان را جستجو می کند.



از کتاب" دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 90

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی